رای خاتمی و حوزه دماوند باطل اعلام شد

سخنگوی شورای نگهبان  اعلام نظر قطعی خود را درباره ۱۹ حوزه انتخابیه باقیمانده، جزئیات ابطال انتخابات در برخی حوزه‌های انتخابیه را اعلام کرد و از حوزه دماوند به عنوان یکی از حوزه های ابطال شده نام برد.

عباسعلی کدخدایی  از ابطال نتیجه دور نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه‌های انتخابیه «تنکابن، رامسر، عباس‌آباد» و «دماوند و فیروزکوه» خبر داد و گفت که نتایج انتخابات در حوزه انتخابیه سمیرم درخصوص نفر اول ابطال شد و نفرات دوم و سوم نیز به مرحله دوم راه یافتند.

به گزارش فارس، وی ادامه داد: در حوزه انتخابیه زابل، زهک و هیرمند انتخابات درخصوص نفر دوم ابطال شد و نفرات سوم و چهارم  نیز به مرحله دوم راه یافتند.

  به گفته سخنگوی شورای نگهبان، این شورا صحت انتخابات در حوزه‌های انتخابیه «نطنز، بخش قمصر»، «ایلام، ایوان، شیروان، چرداول، مهران، ملکشاهی»، «کردکوی، ترکمن، بندرگز، گمیشان»، «ساری، میاندرود»، «تویسرکان»، «دامغان»، «کهگیلویه، بهمئی، چرام»، «زرند و کوهبنان»، «ماهنشان، ایجرود، دهستان‌های بوغدا کندی و قلنوق»، «نهاوند»، «پاوه و جوانرود و ثلاث باباجانی»، «اصفهان»، و «رزن» را تأیید کرد.

علی‌حضرت همایونی علی خامنه‌ای: پس از شهادت آن فرزند، فرزند دیگرم را به جبهه‌ها فرستادم. چرا؟

: نامه مادر قاسم شعله سعدی  به

علی‌حضرت همایونی علی خامنه‌ای

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

اعلی‌حضرتا شاید تعجب کنید که چرا می‌گویم اعلی‌حضرت، این نامه خود گویای این مفهوم خواهد شد. چرا که این نامه از طرف مادری دلسوخته و داغدار ۸۶ ساله است که هم داغ فرزندی شهید را برخود دارد، شهید اصغر شعله سعدی و هم دلسوخته فرزند اسیری است که ظالمانه و غیرقانونی هم‌اکنون در کشوری که شما در راس آن قرار دارید توسط عوامل شما اسیر گشته است، دکتر قاسم شعله سعدی. آری اعلی‌حضرتا آن زمانی‌که مجتبی‌ای شما به درس و مشق می‌پرداخت، اصغر نوجوان من که دانش‌آموزی بیش نبود و آن هم دانش‌آموز ممتاز دبیرستان، دانشگاه شیراز، درس و مشق را رها و به جبهه‌ها پیوست، شما باید حافظه خوبی داشته باشید؛ آیا یادتان هست در آن زمان که اصغر نوجوان من، هدف آر‌پی‌جی قرار گرفت خواهر محترم شما به کدام دشمن پیوسته بود و صدای داماد محترم شما از کدام رادیو پخش می‌شد؟

نصف بدن اصغر من متلاشی شد. در آن روز وداع من فقط نیمی از بدن اصغرم را به خاک سپردم، گفتم؛ من فرزندان دیگری نیز دارم و نیز گفتم همه جوانان ایران فرزندان من هستند، در همان زمان نیز پسر دیگرم دکتر قاسم شعله سعدی این استاد حقوق و سیاست دانشگاه در دادگاه‌های بین‌المللی از حقوق ملت ایران در جبهه حقوقی و دیپلماتیک دفاع می‌کرد. از این گذشته پس از شهادت آن فرزند، فرزند دیگرم را به جبهه‌ها فرستادم. چرا؟ چون نمی‌خواستم سنگر ایران زمین در جبهه‌ها هیچ‌گاه خالی بماند. هم‌اکنون نیز بر این عهدم پایبندم. باز هم از ملت و کشور دفاع خواهم کرد همراه با فرزندانم بدون توجه به اینکه بستگان شما و … باز هم به دشمن می‌پیوندند یا نه.

اعلی‌حضرتا شهادت اصغرم به اندازه‌ غم و اسارت فرزند دیگرم قلب مرا نیازارد؛ زیرا اصغر من به دست دشمن شهید شد اما فرزند دیگرم که هم‌اکنون اسیر شماست تنها به جرم دفاع از حقوق ملت، امر به معروف و آزاداندیشی اسیر شد. مگر شما خود خواستار آزاد اندیشی نشده‌اید؟ دکتر قاسم شعله سعدی به دنبال طرح چند سوال قانونی از شما در سال ۱۳۸۱ یعنی ۱۰ سال قبل به دست قاضی دستگاه قضای شما، قاضی حداد محکوم شده است و قاضی حداد همان کسی است که به علت شکنجه منجر به قتل و تخلف درباره زندانیان کهریزک هم‌اکنون از مسئولیت قضایی تعلیق شده است.

راستی آیا ننگ این شکنجه‌ها تا ابد از پیشانی جمهوری اسلامی پاک خواهد شد؟

چنین محکمه‌ای و چنین حکمی هیچ زیبنده آن طرح دلفریبی که شما ترسیم ‌می‌کنید نیست. هست؟ البته رای صادره چنان ناشیانه و بی‌پایه بود که رئيس قوه قضائيه منصوب شما که گویا استاد شما هم بوده حکم صادره را خلاف بین شرع تشخیص و دستور توقف اجرای حکم و اعمال ماده ۱۸ را داده است که ظاهرا طبق قانون می‌بایست رسیدگی مجدد ماهوی می‌شد اما هم اکنون به شما خبر می دهم که چنین کاری هیچ گاه صورت نگرفت و اکنون با گذشت ۱۰ سال از اتهام، به علت مرور زمان امکان رسیدگی نیست. می دانید که من مادر خانواده ای هستم که حقوقدانان متعددی به کشور تقدیم کرده و لذا شاید الفبای حقوق را بدانم. معلوم نیست که دستگاه قضایی ناعادلانه شما که باید پشتیبان حقوق و آزادی های مردم باشد به چه مجوزی از آزادی فرزندم خودداری و اصرار به اجرای حکم نقض شده و مشمول مرور زمان شده که مطلقا قابلیت اجرا ندارد می نماید.

اعلی‌حضرتا به دلیل کبر سن، فرسودگی جسم و جان، بعد مسافت و سرانجام کثرت و نفس گیر بودن پله های زندان اوین حتی امکان ملاقات با پسرم، دکتر قاسم شعله سعدی را از پشت میله های زندان اوین که امروز به دلیل اجرای سیاست ها و دستورات شما یا کار به دستان منصوب و منسوب شما به دانشگاه تبدیل شده است را ندارم و یکسال است که همچون یعقوب نبی حتی از عطر یوسفم نیز محرومم. با وجود این حتی از شما درخواست مرخصی استعلاجی وی را هم ندارم، علی رغم این که به علت شکنجه دچار آسیب نخاعی شده و همان پزشک متخصص زندان به علت وخامت وضع سلامتی و در معرض آسیب دیدگی کلی نخاعی قرار داشتن چهار مرتبه نظر به عدم تحمل کیفر داده ولی مقامات قضایی ظاهرا تعمد دارند که از طرفی نظر پزشک معتمد خود را نادیده بگیرند و از طرف دیگر قصد دارند پسرم را آنقدر در زندان نگه دارند تا فلج شود، این درحالیست که مدت حبس وی که توسط قاضی صلواتی و به دستور مقامات دستگاه امنیتی شما محکوم شده بود به پایان رسیده و اکنون او را به بهانه اتهام و حکم نقض شده، مشمول مرور زمان شده و غیرقانونی، قاضی حداد که طبق همان قانون رسمی که شما ظاهرانه مدعی تعهد به آن هستید کاملا از اعتبار ساقط شده است، او را در زندان نگه داشته اند.

اعلیحضرتا من در آستانه سال نو برخلاف سال‌های گذشته که فقط یک شمع به یاد اصغر شهیدم در سفره هفت‌سین روشن می‌کردم، امسال یک شمع هم به یاد پسر اسیرم دکتر قاسم شعله سعدی روشن کردم. راستی در سفره هفت‌سین شما چند شمع روشن بود؟ آیا اصلا به هفت سین که یک سنت ایرانی است، باور و اعتقاد دارید؟!

من تصور می کنم که یک اراده سیاسی برای نگه داشتن غیرقانونی فرزند اسیرم در زندان وجود دارد که اگر واقعا چنین اراده سیاسی‌ای وجود دارد تا برخلاف مقررات فرزندم را در حبس نگه دارید، صادقانه بگویم این نشان می‌دهد که شما از فرزندم می‌هراسید که اگر چنین استنباطی درست باشد خدا را سپاس می‌گویم که فرزندی به من عطا کرده که رهبر جهان اسلام از او می‌ترسد و به خاطر چنین ترسی اعلیحضرت رهبر جهان اسلام مجبور شده است او را در حبس نگه دارد زیرا قلم مستحکم او چون عصای موسی و زبان برنده اش چون ید بیضا و دانش او همچون بالطل السحر است در غیر این صورت اگر توان پاسخ منطقی به پرسش‌هایش داشتید نیاز به محکومیت و حبس او نبود.

لذا من حتی درخواست مرخصی او را نکردم بخصوص که پسرم وکیل دادگستری و استاد حقوق و سیاست دانشگاه است و نه هیچ نسبتی با آیات عظام و نه هیچ پیوندی سببی و نسبی با مقامات نظام داشته و نه هیچ ارتباطی با علمای اعلام دارد تا از مزایای آن برخوردار شود بنابراین هیچ انتظاری برای پسرم از جانب شما ندارم. اما شنیده ام که پسرم هم‌اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در کنار بعضی از دانشجویانش زندانی است. جرم او مصاحبه و آزاداندیشی و طرح سوالات قانونی است . حالا جناب جلالتمآب اگر از شما بپرسند شعار آزاداندیشی شما موجب اسارت خواهد شد چه پاسخی دارید؟ جلوگیری از آزادی تنها یک مورد است. علاوه بر این فساد هم در کشور بیداد می‌کند. اگر از شما بپرسند مسئولیت فسادهای بزرگ که در تاریخ ایران و جهان بی سابقه بوده آن هم در دولتی که از حمایت کامل شما برخوردار بود، چه کسی است، چه پاسخی دارید؟

اعلیحضرتا چگونه در ارتباط با منتقدین خود و نه حتی مخالفین، آنها را به طلحه و زبیر تشبیه می کنید و خود را بی کم و کاست جای پیشوای منزه می نشانید و علی وار جلوه می کنید ولی در زمان اجرای عدالت تجاهل می کنید و از جمله خواستار عدم کش دادن قضیه فساد سه هزار میلیارد تومانی می شوید؟!

اعلیحضرتا مگر فرزند من چه کرده است جز طرح چند سوالنسبت به حضور شما در جایگاه رهبری در حالیکه فاقد شرایط بودید به جای توضیح در این زمینه چرا به تیغ آهن روی آورده اید؟ آیا دولت ها آن هم یک دولت که مدعی اسلامی بودن هم هست و می خواهد مرکز جهان شود به تیغ حلم هم نیاز ندارد؟ و البته به شفافیت و دموکراسی؟ در ایران امروز میلیون ها نفر در فقر و تنگدستی زندگی می کنند، معترضین محبوسند و ثروت ملی ایران یا اختلاس می شود یا به حزب الله لبنان، حماس، بولیوی و … بخشیده می شود. آیا این چراغ به خانه خودمان بیشتر روا نیست؟ مسئول این کارها چه کسی است؟ فقر و تنگدستی و فرار مغزها به راستی دستاورد چه حکومتی است و مسئولیت شما در این زمینه چیست؟ مگر دکتر شعله سعدی جز طرح سوالات فوق الذکر جرمی مرتکب شده است؟ چرا با استادان دانشگاه و دانشجویان و نخبگان کشور چنین برخوردی می شود. گروهی زندانی و گروهی اخراج و بازنشسته و گروهی نیز ترور می شوند.

پسر من یکی از همین هایی است که اکنون در حبس است و همه اینها حتی بدون رعایت ظاهری قانونی انجام می شود. برخورد دستگاه قضایی شما مناسب نبوده و در شان ملت ما نیست، دزد را آزاد و مالباخته را به زندان می برید. این حکایت ها را پیش از این هم در قضیه پرونده اختلاس ۱۲۳ ملیاردی دیده ایم و در قضیه شهرام جزایری نیز همین قضیه تکرار شد و بسیاری که مقصر بودند از مجازات معاف شدند. قضیه پالیزدار و حمله به کوی دانشگاه تهران آن هم دو بار در سال ۷۸ و ۸۸ که دیگر نیاز به توضیح ندارد. اظهر من الشمس است. دانشجویان مظلوم مظنون ولی مهاجمان مصون ماندند. این ملت چگونه می تواند به این دستگاه قضا اعتماد کند. از بگیر و ببندهای پس از انتخابات آنچنانی ۸۸ هم بگذریم.

اعلیحضرتا هر چه زمان می گذرد من و این ملت به حقانیت و درستی سوالاتی که پسرم در سال ۸۱ از شما پرسیده بود بیشتر پی می بریم و چنانچه قاضی دادگاه هم گفته بود به اذن شما فرزندم به زندان محکوم شده است ولی با این حساب این حکم توسط رئيس قوه قضائیه نقض شده بود اما گذشته از این که این حکم دیگر وجاهتی برای اجرا ندارد و غیرقانونی است اینجانب به عنوان مادر داغدار یک شهید و دلسوخته و نگران فرزند در بند دیگرش شما را مسئول این بازداشت غیرقانونی می دانم. زیرا چه آنگونه که فرزندم دکتر شعله سعدی معتقد است شما از اول به دلیل فقدان شرایط قانونی رهبر غیرقانونی بوده اید یا نه، به هر حال چون هم عملا کشور در ید شماست و هم آگونه که قاضی حداد گفته به اذن شما فرزندم را محکوم نموده و چون در واقع شما طرف دعوی فرزندم بوده اید و در واقع شما هم شاکی بودید و هم قاضی و به هزار و یک دلیل مسئولیت مستقیم حبس غیرقانونی و خودسرانه فرزندم و عواقب آن متوجه شخص شما خواهد بود.

اعلیحضرتا با همه مراتب فوق، همانطور که گفتم حتی درخواست مرخصی استعلاجی برای فرزندم ندارم ولی چون به دلیل کهولت سن، بیماری، فرسودگی جسم و جان، بعد مسافت و کثرت پله های زندان اوین حتی امکان ملاقات از پشت میله های زندان هم ندارم، نظر شما را به موارد زیر جلب می کنم:

۱. یا دستور فرمایید سینه مرا هم محافل خودسر بشکافند همانطور که سینه پروانه فروهر را شکافتند و مرا به گورستان ببرند تا به فرزند شهیدم اصغر بپیوندم:

سر می برند و گویند فرمان پادشاه است
فرمان بود ولیکن این نیست رسم شاهی

۲. دستور فرمایید مرا هم در اوین زندانی کنند تا به فرزند اسیرم بپیوندم شاید بوی پیراهن یوسفم چشم و دلم را روشن کند

یا رب از اندازه بگذشته است ظلم پادشاه
سایه او از سر این خلق کی کم می شود

اعلیحضرتا آیا بهتر نیست هرچه زودتر ترتیبی اتخاد کنید تا آبروی ایران عزیز ما کمتر در محافل بین المللی بریزد و کسانی همچون آقای احمد شهید به عنوان موارد نقض حقوق بشر در ایران گزارش هایی که عرق سرد بر پیشانی من، ایرانی و ایران دوست می نشاند منتشر نکنند. اگر دل شما برای ایران نمی سوزد دل ما بی قرار این سرزمین است.

سرقت کابل موجب قطع تلفن 2 هزار و 100 مشترک در تهران

 تلفن های 2 هزار و 100 مشترک مرکز مخابرات شهدای هفتم تیر به علت سرقت کابل از تاریخ 16 فروردین ماه قطع شد

به گزارش  فعالان در تبعید و به نقل از روابط عمومی شرکت مخابرات استان تهران، پس از اعلام سرقت کابل که منجر بر قطع  2 هزار و 100 شماره تلفن مشترک در مرکز مخابرات مذکور شده است کارکنان فنی شبکه کابل شرکت مخابرات استان تهران بلافاصله به محل اعزام و مشغول تعویض کابل ها شدند.

گفتنی است تلفن های مشترکین با پیش شماره های 8830، 8831، 8832، 8834، 8884 الی 8881، 8849 در محدوده خیابان های فجر، مطهری، قائم مقام فراهانی حداکثر ظرف 72 ساعت آینده برطرف و ارتباط تلفنی مشترکین برقرار می شود.

استعفاي گروهی هيات مديره جامعه هتل‌داران اردبيل

به گزارش فعالان در تبعید به نقل از میراث فرهنگی , «اکبر مينايي» رييس جامعه هتل‌داران اردبيل با اعلام خبر استعفاي دست جمعي هيات مديره جامعه هتل‌داران اردبيل  گفت: «از آنجايي که نرخ هتل‌هاي اردبيل از سال 88 تاکنون بر خلاف بسياري از استان‌هاي کشور، افزايش نداشته و از آنجايي که نرخ اقامت در هتل 4 ستاره اردبيل از نرخ اقامت درهتل 2 ستاره اصفهان کم‌تر است و با آنکه بيش از 10 ماه در صدد مرتفع کردن اين مهم بوديم و مسئولان سازمان توجهي به اين مهم نداشتند، اعضاي هيات مديره هتل‌داران استعفا کردند تا مسئولان سازمان چاره‌اي براي اين مهم بيانديشند.»
به گفته وي پس از اجرايي شدن طرح هدفمند شدن يارانه‌ها، هزينه هتل‌داران افزايش يافته اين درحالي است که سبد حمايتي دولت شامل حال آنها نشده و برخي از هتل‌هاي استان اردبيل زيان‌ده شده‌اند.
«حميد دادفرما» عضو هيات مديره و بازرس جامعه هتل‌داران اردبيل نيز با تاکيد برآنکه گويي هتل‌‌داران اردبيل از زنجيره گردشگري کشور خارج شده‌اند و تمام توجهات به تهران و چند شهر بزرگ ديگر معطوف شده‌است گفت: «از بس مسئولان ميراث و گردشگري به حرف‌ها و خواسته‌هاي ما توجه نکردند که اعضاي هيات مديره بر آن شدند تا استعفا کنند.»
به گفته وي تمام جلساتي که اعضاي جامعه هتل‌داران اردبيل تا کنون با رييس سازمان ميراث و گردشگري استان برگزار کرده‌اند بي‌ نتيجه باقي مانده‌است. از اين رو اعضا برآن هستند تا با نوشتن نامه به رهبري، مجلس و مسئولان ارشد سازمان درخواست‌هاي خودرا مطرح کنند.
«علي ناظمي» نماينده هتل‌داران اردبيل نيز يکي از دلايل اين امر را کم کاري سازمان ميراث و گردشگري اردبيل عنوان کرد و گفت: «گردشگري و هتل‌داري استان اردبيل به دليل کم کاري‌هاي مسئولان سازمان ميراث و گردشگري استان با ضرر و زيان‌هاي فراوان همراه بود. از اين رو اعضاي هيات مديره هتل‌داران بر آن شدند تا استعفاي دسته جمعي کنند.»
گفته میشود ، نبود توجه به تبليغات در حوزه توسعه گردشگري اردبيل، نبود افزايش نرخ‌ هتل‌ها از سال 88 تاکنون، نبود تعامل بين مسئولان سازمان ميراث و گردشگري اردبيل با هتل‌داران اين استان، نبود ارائه سبدهاي حمايتي دولت به هتل‌داران و افزايش هزينه هتل‌دار و زيان‌ده شدن آنها از جمله دلايل اين استعفاي دسته جمعي عنوان شده‌است.
اکبر مينايي، سهراب موسي زاده، نادر ابراهيمي، حميد دادفر، کي شي زاده، قرباني و رضا آستاني اعضاي هيات مديره جامعه هتل‌داران اردبيل را تشکيل مي‌دهند.

مصادره زمین ، مهاجرت اجباری و بازداشت تعدادی از کشاورزان عرب ایرانی

فعالان حقوق بشر از استان خوزستان در جنوب غربی ایران اعلام کردند نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در هفته گذشته 50 تن از کشاورزان عرب ایرانی را به دلیل اعتراض به اقدام شرکت ملی نفت به مصادره زمین های آنان دستگیر کردند.

به گزارش فعالان در تبعید به نقل از العربیه , این فعالان  گزارش دادند : » به دنبال اعتراض های پی در پی کشاورزان ساکن روستاهای » عچیسه » و » شاکریه » از توابع شهرهای حمیدیه و سوسنگرد نیروهای امنیتی 50 تن از آنان را دستگیر و به بازداشتگاه ها منتقل کردند.

بر اساس این گزارش، مصادره زمین های کشاورزان توسط شرکت ملی نفت ایران، پس از کشف یک میدان نفتی در این منطقه صورت گرفت.

فعالان مدنی در شهرهای حمیدیه و سوسنگرد می گویند پس از آغاز اعتراض های کشاورزان ، شرکت ملی نفت ایران به آنها قول داد در مقابل زمین های مصادره شده، قطعات کشاورزی دیگری را به آنها واگذار خواهد کرد و به همین منظور از تمامی کشاورزان نام نویسی کرده اما نیروهای امنیتی در یک حمله شبانه همه کشاورزان را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

در این گزارش آمده است شرکت ملی نفت ایران در این راستا به ساکنان روستاهای » عچیسه » و » شاکریه » ابلاغ کرد تا در مقابل دریافت مبلغی از این شرکت، هر چه زودتر نسبت به تخلیه منازل خود اقدام و از این منطقه به جای دیگری کوچ کنند.

فعالان مدنی عرب ایرانی به نقل از روستائیان می گویند : » مبلغ اعلام شده از سوی شرکت ملی نفت ایران حتی برای خرید یک خانه مسکونی روستایی کفاف نمی دهد و تنها می توان با آن برای مدتی کمتر از سه ماه در مناطق حاشیه شهرها زندگی کرد.»

این گزارش می افزاید چندی پیش نیز تعداد زیادی از کشاورزان عرب در شهرک های ویس و ملاثانی در 45 کیلومتری شمال شرق اهواز به دلیل قطع سهمیه آب کشاورزی دست به اعتراض های وسیعی زدند.

قطع ارتباط ایرانیان با جهان از شهریور ماه کلید می خورد؟

 گفته میشود رضا تقی پور در حاشیه نشست هم‌اندیشی و راهبردی طرح ملی خرید اعتباری (میزان) در مرکز همایش‌های بین المللی سازمان صدا و سیما، در  خصوص شبکه اینترنت ملی گفته است: «طبق برنامه ریزی زمان‌بندی شده چارچوب کلی این شبکه تعیین شده است و طراحی مفهومی آن نیز به پایان رسیده است.”

وی ادامه داد: اجرای جزئی این شبکه نیز در شهریور ماه سال گذشته صورت گرفت همچنین در حال حاضر بسیاری از دستگاه‌های دولتی برای برقراری ارتباط بین دفاتر خود از اینترنت ملی استفاده می‌کنند و همچنین برخی از مدارس نیز از اینترنت ملی استفاده می‌کنند.

وی افزود تاکنون به کاربران خانگی اینترنت ملی ارائه نمی‌شد و شاید به این دلیل برای مردم ملموس نبوده است اما از ابتدای شهریور امسال اینترنت ملی جایگزین شبکه اینترنت جهانی خواهد شد.

وی در ادامه گفت، هم‌اکنون متقاضیان اینترنت ملی (اینترانت کشوری) می‌توانند برای اخذ این سرویس به مخابرات‌ استانی مراجعه نمایند.

وزیر ارتباطات در ادامه تأکید کرد: از شهریور سال جاری نیز شرکت‌های ارائه دهند سرویس‌های اینترنت تنها می‌توانند اینترنت ملی یا همان اینترانت کشوری را ارائه دهند.

به گفته وی این شبکه طبق پیش بینی‌ها ظرف دو یا سه سال آینده به شکل مطلوب خواهد رسید.

تقی پور افزود: با اجرای این شبکه اینترنت و سرویس‌های متنوع اینترنتی ارزان قیمت در اختیار مردم قرار می‌گیرد. همچنین مباحثی چون امنیت و حفظ اطلاعات در درون کشور نیز با اجرای اینترنت ملی تحقق می‌یابد.

وی پایدار کردن شبکه اینترنت ملی و استفاده از اطلاعات ذخیره شده در آینده را از دیگر مزیت‌های آن دانست.

گفتنی است این خبر با واکنش وزارت ارتباطات مواجه و طبق شرح ذیر تکذیب شد

وزارت ارتباطات طبق نامه ای اعلام کرد

واحد مرکزی خبر، آن روز در حاشیه همین نشست، در گزارشی واقعی به نقل از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات آورده است که: » وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که، در این نشست گفته شد ۱۸ ماه دیگر ثبت نام این طرح از طریق شبکه ملی اطلاعات خواهد بود، پاسخ داد:» توضیحی که این مسئول داد، درباره دسترسی به فیبر نوری است. با اجرای این طرح که یکی از مراحل اصلی شبکه ملی اطلاعات است، فیبر نوری را به در منازل و محل‌های کسب و کار، بنگاه‌ها، شرکت‌ها و موسسات دولتی خواهیم رساند. معنی این کار این است که پهنای باند موجود همان طور که معاون اول محترم رئیس جمهور گفت، به صد برابر برای هر کاربر افزایش می‌یابد.»
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که این پهنای باند چه زمانی افزایش می‌یابد نیز افزود: «مرحله اول آن ۱۸ ماه دیگر است که هسته اولیه یا مرحله اول دسترسی شبکه فیبر نوری به در منازل بتواند آغاز به کار کند.» و همانطور که مشاهده می‌شود، هیچگونه اشاره‌ای به جایگزین کردن اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی در سخنان وزیر محترم ارتباطات و یا دیگر مسئولان نظام نشده است.