فعالان در تبعید: روز جمعه 8 مارس, سومین نشست جانبی کارزار افشای نقض حقوق بشر در ایران در شورای
حقوق بشر در شهر ژنو با موضوع ” وضعیت کودکان و زنان ” برگذار شد.
خانم ژاله تبریزی یکی از سخنرانان این نشست بود که در حضور دکتر احمد شهید ؛ گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران برگذار می شد . وی که با موضوع “مبارزه چند وجهی زنان آذربایجانی” صحبت می کرد ؛ گفت : یک زن آذربایجانی همزمان هم برای برابر حقوقی زنان بامردان و هم برای دفاع از هویت فرهنگی و ملی خود مبارزه می کند.
متن سخنرانی خانم ژاله تبریزی به شرح زیر است
مبارزه چند وجهی زنان آذربایجانی
بعد از انقلاب جنبش برابری طلبی زنان همواره مهم ترین جنبش اجتماعی در ایران بوده است
زنان آذربایجانی نیز درسالهای اول انقلاب نقش چشم گیری در شکل گیری جنبش زنان داشته اند اما امروزه بخشی از زنان آذربایجانی می کوشند مبارزه برای برابر حقوقی را دردرون جنبش هویت طلب آذربایجان ادامه بدهند زیرا جنبش سراسر ی زنان دموکراسی و مسائل عام را مطرح میکند ولی زنان غیرفارس مسائل خاص خود را دارند که در جنبش سراسری یا جدی گرفته نمیشود ویا در حاشیه مطرح میگردد .
در نتیجه این تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی زنان ملتهای غیرفارس در ایران شرایطی را تجربه میکنند که بسیار متفاوت است از آنچه که فعالان حقوق زن تصور میکنند و برای تغییرش به مبارزه مشغولند.
زنان غیر فارس علی الخصوص زنان آذربایجانی که دراینجا مورد نظر من است
همزمان در چندین جبهه مبازره می کنند از جمله:
مبارزه برای هویت ملی خودشان
مبارزه برای حقوق و هویت زنان
مبارزه برای زبان مادری و حفظ محیط زیست
یک زن آذربایجانی همزمان هم برای برابر حقوقی زنان بامردان و هم برای دفاع از هویت فرهنگی و ملی خود مبارزه می کند. یعنی از یک طرف بخاطر هویت جنسی اش با ستم جامعه مردسالاردر خانه ومحل کار و روابط اجتماعی و سنتها روبرواست و از طرف دیگربخاطرغیر فارس بودن از ستم وتبعیض ملی در رنج است.
امروز زن آذربایجانی درهردو مورد به آگاهی رسیده و میداند که حل هر یک ازاین مشکلات بدون حل دیگری کامل و پایدار نخواهد بود لذا زن آذربایجانی یا غیر فارس اکنون درشرایط بسیار حساسی قرار دارد . ازیک طرف بار مبارزه بر علیه قوانین قرون وسطائی جمهوری اسلامی را به دوش میکشد و از طرف دیگر بخاطر دفاع ار هویت ملی و زبانی خود مورد تبعیض واقع میشود.
بطوری که همه میدانیم سیستم آموزشی ایران بخاطر نا درست بودن -روابط مادر وفرزند را تحت تاثیر قرار می دهد مخصوصا اگرمادرتحصیلات زیادی نداشته باشد یا کلا بی سواد باشد عملا رابطه عاطفی وفرهنگی اش با کودکانش قطع می گردد و آنها را از یکدیگر بیگانه می سازد زیرا زبان آموزشی رسمی به زبان مادری نیست.
به گفته متخصصین زبان، آموزش زبان مادری از دوره جنینی نوزاد شروع شده و در طول تمام زندگی ادامه پیدا کرده و تکامل مییابد. وقتی که کودکی پس از تولد، یادگیری زبان مادریاش را ادامه میدهد، دنیای پیرامون خود را نیز با آن زبان شناسایی کرده و به آنها مفهوم میبخشد. ورود کودکان به مدرسه جهت آموزش سواد خواندن و نوشتن ، در واقع مرحله تکمیل آموزش زبان مادری است. یعنی کودکان در این مرحله زبان مادری خود را به صورت سیستماتیک آموزش دیده و نسبت به آن زبان باسواد میشوند. اگر آموزش در مدارس به زبان مادری باشد، محصلین به دلیل آشنایی پیشین با زبان مادری، خیلی راحت تر میتوانند دروس را درک کرده و یاد بگیرند. بنابراین بین زبان مادری و هویت رابطه مستقیم وجود دارد و نماد هویتی هر انسان، زبان اوست عدم تحصیل به ز بان مادری . ستم ملیتی برای زن ، ترک، عرب، بلوچ ،ترکمن و کرد بسیار درد ناک است
مثلا راحله زمانی که ستم سه گانه بر او رفت او قاتل نبود ولی اعدام شد او بخاطر زن بودن، فقیر بودن و غیر فارس بودن که زبان دادگاه را متوجه نمی شد قربانی گردید و نتوانست از خود دفاع کند وکیل هم نداشت ویا سکینه محمدی آشتیانی که حکم سنگسار خود را امضا کرد زیرا دادگاه به ز بان فارسی بود و او سواد زیاد نداشت و زبان دادگاه را نمی فهمید.
.
باید قبول کرد که شرایط اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی در زندگی زنان ترک تاثیر دارد . زن ترک به هویت فرهنگی خود وابسته است و این وابستگی در رفتار وگفتارش تاثیردارد. مسائل ومشکلاتی که یک زن ترک در جامعه ایران با آن روبروست برای زنان مرکز نشین و فارس قابل درک نیست. زن ترک هم بخاطر جنس دوم بودن وهم بخاطر ترک بودن اش با ستم مضاعف روبروست.
سیاستهای جنسیتی رژیم و مواد زنستیز قانون اساسی جمهوری اسلامی دست در دست بافت اجتماعی مردسالار،همه زنان را فارغ از پیشینه فرهنگی و اجتماعیشان مورد هجوم و تبعیض جنسی قرار داده است. در این میان آنچه که از دید مبارزان حقوق زن پنهان میماند و یا نادیده انگاشته میشود تبعیض مضاعفی است که زنان ملل غیرفارس از آن رنج میبرند. تبعیض مضاعف جنسی و نژادی این زنان را بیش از همه اقشار جامعه ایران مورد ستم و ظلم قرار داده است. این تبعیض مضاعف نتیجه بیتوجهی به تفاوتهای فرهنگی و تاریخی این ملل است. به هر حال مجموعه این تفاوتهاست که به فعالیتهای زنان غیرفارس رنگی دیگر میدهد و اینجاست که چرایی گرایشات هویتخواهانه زنان غیر فارس در چارچوب ملیگرایی واضحتر میشود
دولتهای قبل و بعداز انقلاب کوشیدند کلاسهای مبارزه با بی سوادی در مناطق غیرفارس تشکیل دهند اما چون این کلاسها بزبان مادری نبود نتیجه خوبی نداشت زیرا آموزش زبان دوم به زنانی که سنی از آنها گذشته بود نمی توانست بازده درستی داشته باشد در نتیجه اغلب کلاسها را ترک کردند و آنچه را هم یاد گرفته بودند بزودی فراموش کردند اما اگر آموزش مانند سایر کشورهای جهان سوم بزبان مادری انجام می گرفت مفید واقع می شد.
در هر حال
زنان آذربایجانی نمی توانند هویت ملی خود را فدای هویت جنسی خود بکنند وهمچنین هویت ملی نیز نباید مانع دفاع ازهویت جنسی زنان بشود.
بطور کلی
ملیت و جنسیت هر دو مقوله ای هویتی هستند جنبش زنان و جنبش ملی هر دو از جنبشهای اجتماعی به شمار می روند. حقوق زنان و ملیت ها هر دو در اسناد منتشره مجامع بین الملی و همچنین طی کنوانسیونهای سازمان ملل متحد به نحو بارزی مورد تاکید قرار گرفته شده است. ایران هم یکی از امضا کنندگان آنها ست ولی هنوز دو سوم از اهالی کشور از ابتدائی ترین حقوق خود یعنی تحصیل به زبان مادری محروم هستند و از طرف دیگر متاسفانه بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور در رابطه با این مسئله رفتارغیر دموکرتیک و خشن دارند و هنوزواقعیت کثیرالمله و چند زبانه بودن ایران را نپذیزفته اند
اين پان ترك ها از هر مستمسكى براى مطرح كردن خود استفاده مي كنند. مگرزن مقيم تبريز بيشتر اززن كرماني مشكل دارد؟ زن حاشيه مشهد نشين چه؟ آيا زن تبريزي وضعيت بدترى از أو دارد؟واقعا كه بايد به اين ضد وطن ها گفت بهتر است جمعش كنيدو برويد پى كارتان اگر اصلا أهل كار باشيد. اگر ريگى به كفش نداريد و دلتان براى زنان سوخته از كل زنان ايران دفاع كنيد. خلاف مي گويم.
سخنرانی منطقی وخیلی خوبی بود.در این زمان به مدافعان واقعی حقوق بشر مثل خانوم تبریزی خیلی نیازمندیم.
[…] >>source […]